سپیده که سر بزند / شعری از منوچهر آتشی

سپیده که سر بزند نخستین روز روزهای بی تو آغاز می‌شود آفتاب سرگشته وپرسان تا مرا کنار کدام سنگ تنها باید به تماشای سوسنی نوزاد به نخستین دره سرگشتی‌هام در اندیشه توام که زنبقی به جگر می‌پروری و نسترنی به گریبان که انگشت اشاره‌ات به تهدید بازیگوشانه منقار می‌زند به هوا و فضا را سیراب […]